کشتار هزاره ها درکویته ویا تکرار تاریخ
 عتیق الله مولوی زاده   عتیق الله مولوی زاده

پروردگارا، ما را از اين شهرى كه مردمش ستم‏پيشه‏اند بيرون ببر، و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده، و از نزد خويش ياورى براى ما تعيين فرما.قران کریم ، سوره نساءآیه 75

 

 

تاریخ تکرار میشود !!

مغضوبین زمین بنام ،هزاره  بازهم قربانی میشوند، این بار در کویته پاکستان ، بدست  یک ارباب ، بنام ملک اسحاق، رهبرلشکر جنگوی برادرناتنی  همان امیر عبدالرحمن خان که حدودا یکصد سال قبل از امروز این قو م بیگناه و بیدفاع را در سرزمین خودشان بی رحمانه وبی شرمانه   قتل عام کرد ، واز جنایاتش کتاب ها رقم خورد و تاریخ انسانی اشک باران گردید ، و ملائکه خدا که قبل ازخلقت آدم، درمشوره با خدا گفته بودند  : آد م  را میا فرین که جنایت میکند، کشتا ر میکند و درروی  این زمین خون بناحق میریزد ، قد برافراشتند و زیر زبانی بین هم میگفتند، که مگر ما نگفته بودیم که این مو جود بنام آدم را میافرین که در زریه اش مو جودی بنام طالب ، سمبول وحشت و جنایت، وجود دارد،  که بر انسان و انسانیت  رحم نمیکند  وبمانند دشمنان موسی کلیم خون میریزند و زنان وطفلان  وپیرمردان  رابا کارد ذ بح میکنند !!

          امروز برادر ناتنی همان عبدالرحمن در چهره ملک اسحاق خان جنایات دیگر ی را مرتکب شد وصدهاتن از مردم بیگناه وبیچاره هزاره رادرکویته پاکستان   قتل عام کرد    و لی از آن جنایات انجام شده تو سط عبدالرحمن خان تا ملک اسحاق خان جنگجوی تفاوت های است که لازم است برآنها اشاره شود .

  اولا ازآن زمان تا کنون حدودا  یکصد و چند سالی میگذرد . زمان عبدالرحمن خان بشریت د رچنین مو قعیتی قرار نداشت ، نبود امکانات خبری واطلاع رسانی  موجب شدکه امیر ظالم فرمان قتل را صادر کند و لشکریان مزدورو خبیثش، زمین و زمان را از جنایت  مملو نماید و آن جنایت هو لنا ک برای سالیان سال هم چنان مخفی بماند و بیشترین انسان ها در خارج ازمحدوده  سرزمین افغانستان خبر دارنشوند  ،

تفاوت دیگر زمان عبدالرحمن خان  عدم رشد  بالنده گی، وحاکمیت تفکر دگماتیزم مذهبی  در جامعه بود ، گرچه خوشبختانه آن روز هم علما ی مذهبی و رهبران با اعتبار دینی اهل تسنن اعم از پشتون وتاجک  با فرمان امیر دررابطه با کشتا ر مردم هزاره موافق نبودند و سندی هم و جود ندارد که علمای سنی مذهب بطور کل پای چنان فرمانی را امضا کرده باشند ولی امیرجنایتکار از احساسات مذهبی مردم ناآگاه وبی خبر، کمال استفاده را نمود و دزدان ورهزنان و آدم کشان  بی خدا وبی ایمان وبی مذهب  کشور را برای کشتار و چپاول  دارئی و تجاوز به حریم ناموس این قوم باناموس، تشویق و ترغیب نمود ، و قتی امیر و پادشاه مملکت، جنایتکاران را به انجام جنایت فرمان دهد معلو م است که چه فاجعه عظیمی دران سرزمین رخ میدهد ...

درزمان عبدالرحمن خان  سازمان ملل باشاخه های متعدد کنونی، مانند حقوق بشر ودادگاه کیفری  بین المللی تعقیب مجرمین وجود نداشت و دست جنایتکاران زمان چنان باز بود که از کشتار انسانها کله منار هاساختند ، وسالیان سال بدان افتخار کردند  وبه اصطلاح آب از آب تکان نخورد ،   ولی اوضاع  امروز بادیرو ز متفاوت است،  تفاوت های امروزی  بخصوص دربخش  ارتباطات ،  مانند تلویزیون های ماهواره ئی، سایت های انترنتی ود سترسی به تلفن و از همه مهمتر رشد فکری و بینش عقلانی که بشریت امروز ، بدان دست یافته است ،وضعیت جهان را تغیرداده است  .

 امروز نسل های انسانی با بیداری وجدان و تکامل فکری بجائی رسیده اند که عملکرد گذشته خودشان  را به نقد میکشند و ازآنچه توسط پدران ونیاکانشان  انجام گرفته است احساس شرمساری میکنند و  به جرئت آن را محکوم مینمایند .

امروز در همین سرزمینی که ما زندگی میکنیم عملکردهای غیر انسانی و خشونت باری که تو سط مردم سفید و حاکمان این سرزمین ،علیه مردمان بو می ( ابو ریجنی ها ) انجام شده،توسط فرزندان همین مردم  محکوم میشود و این نسل جوان و  آگاه  از آنچه پدران شان در حق این مردم و باشندگان اصلی بومی ، انجام داده اند، بصورت رسمی و با مهر وامضا پارلمان آسترالیا  پوزش می طلبند .

 امروز دولت انگلیس از آنچه در زمان امپراطوری خودش بر خلاف موازین حقوق  انسانی عمل خلافی را مرتکب شده ، عذر خواهی میکند و  مسئولیت می پذیرد و در مواردی حاضر به پرداخت غرامت نیز ،میشود .

 ا مروز مسئله کشتار یهودیان بدست نازی های آلمان بصورت یک جنایت غیر قابل انکار در جامعه انسانی  محکوم گردیده و حتی شک کننده این جنایت مورد تعقیب قرار میگیرد ، امروزحتی  برای زندگی ومحیط   نگهداری حیوانات ،شرایط و قوانین خاصی  تنظیم یافته که در صورت تخلف، سازمان ها ی مدافع حقوق حیوانات ، بصورت جدی وارد عمل میشوند.

در چنین اوضاع و احوالی ، نسل کشی قومی بنام هزاره در سرزمین و کشوری مسلمان باور نکردنی ومایه شرم و خجالت ما مسلمانان محسوب میشود  ، انفجار بمب در مناطق مسکونی پر جمعیت که صدها انسان بیگناه را به خاک وخون میکشد مسئله ای  نیست که بسادگی بتوان  از کنارش گذشت .

چرا انسانهای با ایمان باخدا با وجدان سکوت  کرده اند واز کنار این جنایت بسادگی میگذرند ، در حالیکه اگر ازنزدیک با ایشان صحبت شود نه تنها با آنجه واقع شده  راضی نیستند بلکه این جنایت هو لناک را محکوم میکنند ، ولی آیا اظهار تاسف  وگفتن اینکه بدکاری شد در قبال چنین جنایت  هولناک کافیست ،مگر قرآن خدا د راین مورد چه دستوری دارد واز ما مسلمانان چه میخواهد ؟، قرآن کریم  به صراحت دستور میدهد :   چرا شما در راه خدا [و در راه نجاتِ‏] مردان و زنان و كودكان مستضعف نمى‏جنگيد؟ همانان كه مى‏گويند: «پروردگارا، ما را از اين شهرى كه مردمش ستم‏پيشه‏اند بيرون ببر، و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده، و از نزد خويش ياورى براى ما تعيين فرما.قران کریم ، سوره نساءآیه 75

فرمان قرآن در اینجابرای پیروان خودش، که ما هم مدعی آن هستیم ،  دفاع از مظلومین و مستضعفین است ،که ما باید در کنار آنها قرار بگیریم از حریم آنان دفاع کنیم  .

 مگر این یاور وناصری که قرآن بدان اشاره میکند کیها میتواند باشند ؟ ما مسلمانان افغان هموطن و یا مرد مان اروپائی وپیروان کلیسا؟

 اگر ما به عنوان مسلمان و پیرو این کتاب و به عنوان برادر و  هموطن احساس مسئولیت میکردیم وهمان   یکصد سال قبل کشتار این قوم بیگناه را  توسط عبدالرحمن خان ،محکوم میکردیم ، و از آبرو و عزت وشرف این قوم در قبال تجاوز و جنایت  عبدالرحمن دفاع میکردیم،  یقینا جنایتکاران بعدی جرئت نمیکردند که با بهانه ای  واهی وبی اساس فاجعه افشار و قتل عام چند هزار انسان هزاره را در پایتخت کابل به نمایش بگذارند ودر ادامه آن  لشکر جنگوی امروز چنین فاجعه را بار آورد .

 افراطیون وپیروان  دگماتیزم مذهبی  با عملکرد خودشان ثابت ساختند که از انجام جنایت علیه انسانیت هیچ شرم وننگی هم ندارند و با کمال بی شرمی با وقاحت تام مسئولت کار شان را به عهده میگیرند و لی آیا  سکوت ما انسانها به عنوان هم وطن، به عنوان برادرو به عنوان مسلمان  میتواند تو جیه پذیرباشد ؟ .

 آیا  روز آن فرانرسیده است که  ما هم به مانند انسانها ی دیگر ،بمانندانسانهای متمدن   و پیشتاز، از مظلومیت  دردناک وتاریخی قوم هزاره عذرخواهی کنیم ؟ ماوقتی بتاریخ پر از درد ومصیبت بار این قوم نگاه میکنیم ،بخوبی متوجه میشویم که  مصیبت وارده بر این قوم، بزرگتر از این است که در یک نبشته ویک  مقاله بگنجد، مصیبت این قوم در فاجعه افشار و کشتار کویته   خلاصه نمیشود ،مصیبت ودرد  این ملت درد تو هین وتحقیر ونادیده انگاشتن جوهر انسانیت در وجود این قوم است .

 اگر عبدالرحمن خان کشت ومال وثروت این قوم را به یغمابرد ، ما هم بدیده توهین وتحقیر به این مردم نگاه کردیم  ، من زیاد بتاریخ برنمیگردم،بلکه  مشاهدات خودم وجدانم را به عنوان یک انسان سرزنش میکند.

 بخاطر دارم که چشمانم قامت خیمده پیرمردان هزاره را میدید ،که با بی جانی وناتوانی کراچی باررا ، در هوای سرد و  برفی زمستان وکوچه های یخ بندان شهر کهنه کابل ،می کشیدند  وبالغزندگی سرک بزانو میخوردند وبازهم باتصمیم و عزم متین ازجا بلند میشدند و کراچی را می کشیدند،درآن شرایط دشوار  کشاندن کراچی کار آسانی نبود که پیرمردان  ناتوان هزاره انجامش  میدادند ، ولی بچه کوچه های غیرهزاره برآن قامت های خمیده  مظلوم سنگ وکلوخ وکلوله های برفی پرتاب میکردند ، وباهم می خندیدند ،در حالیکه آن پیرمردان برا ی ما کار میکردند ، معمولا انتقال آرد و هیزم توسط کراچی این مردمان در شهر کابل انجام میگرفت .

 شیرزنان هزاره هم بازند گی در هیزم خانه ها وگراج موترها در بد ترین شرایط ، تنور نان درست میکردند ودر تنور آتشی برای ما مردم نان می پختند ، برای آن زنان محکوم وبیچاره  زمستان و تا بستانی مطرح نبود ،و چه تعداد از زنان پاکیزه سرشت که د ر همان تنور خانه های نمناک وتاریک به مرض سل دچار شدند و دنیارا با مظلومیت تام پشت سر گذاشتند.

  من اکنون همه رنج های آن قوم با همت را بیاد دارم و با تصور آن او ضاع نزد خودم  خجل میشوم واحساس شرم ساری میکنم که بگویم انسان بودم و مسلمان بودم ، ولی پیرمردان قامت خمیده بلند همت، هزاره  راهی دیگر برای زندگی کردن نداشتند.

 آیا براستی خدای رحمان این قوم را ازهمان اول  خلقت برای حمالی و بارکشی وتوهین وتحقیر خلق کرده بود ؟! که ما مردم بدون تشویش  و بسادگی ازکنار مظلومیت ها و دردهای این مردم میگذشتیم ؟!

.. مظلومیت قوم هزاره نسبت به سائر اقلیت ها ی ساکن افغانستان (ازبک ها ترکمن ها نورستانی ها ..) مضاعف بود زیرا هزاره ها علاوه بر جرم هزاره بودن جرم شیعه بودن را هم داشتند و چه درددناک تر، که این قوم در سرزمین تشیع و مرکز امامت شیعی  ، جمهوری اسلامی ایران بازهم مورد تبعیض قرار گرفته ا ند و تو هین شده ا ند ، تو هینی بیشتر از هموطنان سنی مذهب ، زیرا هموطنان غیر هزاره افغانی درایران شیعی بخاطرشباهت های شکل و صورت ظاهری، کمتر مورد تبعیض قرار میگرفتند و این دردی بود که این قوم را به ستوه می آ ورد وبه شک می انداخت ، که نکند، درروزقیامت و دادرسی،  خدای رحمان هم تبعیض، روا دارد و وبهشت هزاره هارا متفاوت از بهشت دیگر مسلمانان  بنا سازد.

 و لی  وقتی  فرزندان مستعد و باهمت این قوم، از فلتر ستم شاهی  واستبداد  حاکم برجامعه به شکلی عبور میکردند ،معلوم میشد که  اگراین قوم  مورد تبعیض و ستم قرارنمی گرفتند  میتوانستند به عنوان بهترین شخصیت های علمی و فرهنگی  درجامعه مصدر خدمات عالی باشند ، وثابت کنند که خدای رحمان آنان را  به حمالی برف پاکی و کفاشی ونانوائی و لحاف دوزی و لباس شوئی  ... نیا فریده است.

 من غیر  هزاره با آن هزاره مظلوم  فرقی نداریم همه ازنسل ،آدمیم وبگفته قرآن از  نفس واحد آفریده شده ایم. شخصیت های  فرهنگی و علمی مانند کاتب هزاره و  دکتوران به شهرت رسیده ونامدار  جرا ح متخصص ،مانند داکتر  جاغوری و  داکتر لعلی وصمد حکمت و داکتر قطره  غیره همه  فرزندان  قوم هزاره اند و وجود  پر از خیر وبرکت این دکتوران ثابت ساخت که بر خلاف تفکر جاهلانه،  خدای هزاره که همان  خدای پشتون وتاجک  ازبک و ترکمن است ، هزاره را به حمالی نیافریده است و این استبداد حاکم برجامعه  بود  که این نگاه را در بین غیر هزاره ها ایجادکرده بود.

 من به عنوان یک انسان غیر هزاره  از آنجه فکر میکردم و از آنجه دیدم از تک تک این قوم، از دخمه نشینان بامیان گرفته تا  قرباینان بخاک رفته افشار و ماتم داران بخون خفته کویته پوزش می طلبم و اعتراف میکنم که ما  باشند گان سرزمینی بنام ا  فغانستان در حق این قوم شریف و قوم نجیب  ستم کرد یم  ظلم کردیم، جفا کردیم  و از بابت کرده های خود مان پوزش می طلبم .

 از همه رشنفکران و قلم بدستان متعهد میخواهم که با نقد گذشته دردناک این قوم، از همه کرده های غیر انسانی که در حق این مردم رواداشته شده اظهار برائت کنیم و یقین کنیم که فتنه افراطی گری مو جود، هدفش  تنها قوم هزاره نیست ،بلکه بگفته قرآن این فتنه به منزله آتشیست که قوم خاصی را نمیسوزاند و باگذشت زمان دیگران هم از این آتش  در امان نمی مانند و بادیگران هم تصفیه حساب خواهد شد  ولی قربانیان اولی هزاره های   مهاجر درکویته هستند که این چنین مورد هجوم و  کشتار قرار گرفته اند.

 کشتار بدست لشکرکورو سیاه دل و تاریک اندیشی بنام جنگوی که سراز  عربستان سعودی بر می اورد و رهبران سلفی وهابی مذهب، سعودی،  برای قدرت نمائی در برابر دیگران  مردم بیچاره  مستضعف هزاره را نشانی میگرند.

 فقرو بیکاری بیش از حد موجود برجامعه پاکستان مو جب گردیده که افراد مزدورو  بی ایمان و سود جو بسادگی بتوانند گروهک های تروریستی  و ویرانگری مانند سپاه صحابه و لشکر طیبه و لشکر جنگوی و طالبان افغانی و طالبان پاکستانی را ایجا دکنند و بسادگی خون مسلمانان را برزمین ریزند، گروهک های که هیچ گونه ارتباطی با سنی مذهبان اصلی ندارند و علمای سنی مذهب  پا کستان به شدت این جنایات را محکوم میکنند و این اقدامات غیر انسانی را  توطئه طراحی شده دشمنان اسلام و انسانیت در جوامع اسلامی قلمداد مینمایند.

 ولی آنچه آدمی را امیدوار میکند بیداری نسل جوان بین همه اقوام و اقلیت های قومی بخصوص نسل جوان و بالنده قوم هزاره  در افغانستان است که باهمت و پشت کار خود محاصره علمی ومحرومیت ازدانش وفرهنگ را شکسته اند و با موفقیت درین وادی به پیش میروند .

 حاکمیت عقل وخرد بین انسانها مو جب خواهد شد که سرچشمه های جهل وتعصب بخشکد و اولاد آدم در روشنائی علم ودانش در صلح وصفا باهم زندگی کنند واینکار نزد خدای تبارک و تعالی دشوار ومشکل نیست .

 والسلام .


March 1st, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي